چهلم که می رسد برای صاحب عزا لباس سفید هدیه می برند ؛
که یعنی عزا بس است ، سیاه جامه برکن ...
خدا را شکر که در عزای تو همه صاحبند،
همه ی اهل زمین و تمام اهل آسمان ...
اما این لباس باید بر تن و جان بماند.
آدم با لباس عزای تو اهل حیا می شود
شرم دارد سیاه پوش تو باشد و گناه کند
لباس تو لباس تقواست .
و لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْر (اعراف/26)
***
یاد تازه سفرکرده امان بخیر. آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی می فرمود دشمنان حسین(ع) اهل حیا نیستند:
"جلسه گذشته این را عرض کردم که وقتی ما در مصائب اهل بیت(علیهمالسلام) ریشهیابی میکنیم، میبینیم که همین مسأله «حیا» و بیحیایی خیلی نقش داشته است. من حالا یک نکتهای را به شما عرض کنم. شما شنیدهاید که امام حسین، روز عاشورا وقتی که از مرکب به روی زمین افتاده بود، دید که لشکریان به سراغ خیمهها رفتند. امام حسین یک جمله به آنها گفت، فرمود: «ان لم یکن لکم دین فکونوا احرار فی دنیاکم» ما به دین کاری نداریم، آخر مگر شما انسان نیستید؟ حیا کنید! مگر این زن و بچه چه کردند؟ «ان لم یکن لکم دین فکونوا احرار فی دنیاکم» اینجا که دو گروه در مقابل هم بودند، حسین(علیهالسلام) دم از حیا میزند."
متن کامل(+)
رجوع کنید به :
سلسله جلسات درس اخلاق حاج آقا با موضوع حیاء در بعد تربیتی(+) و همچنین حیاء در بعد اخلاقی (+)
نویسنده » محمدمعین صادقی راد » ساعت 4:1 عصر روز پنج شنبه 91 دی 14
نشد که ضریح را ببینم
هرچه دیدم "حرم الله" بود
قلوب عشاق حسین ...
پ.ن. إنَّ لِقَتل الحُسَین حَرارَه فی قُلُوب المُومِنینَ لا تَبرُدُ اَبَداً
پ.ن. ببینید: گذر کاروان از دزفول (+) (+)
نویسنده » محمدمعین صادقی راد » ساعت 8:4 عصر روز پنج شنبه 91 آذر 16
داشتم هدایه می خواندم ، مبحث مفعول معه را ، تمام که شد ، تشنه ام شد ؛ به قصد نوشیدن آب به سمت حیاط رفتم و چقدر گوارا بود آب . پس از حمد خدا بازگشتم .
در بین مسیر آبخوری تا حجره گلی بود که قصد کرده بودم در راه بازگشت او را ببویم .
...
چند نفر از بچه ها بحث می کردند ، بحث بی ارزشی بود ! نه ، بی ارزش نبود ولی مهم هم نبود ، حداقل آنقدر مهم نبود که صدا بالا برود ، لا اقل بحث درسی و علمی نیز نبود ...
هرچه بود بحث بود و این چیزی است در اینجا رایج !
توجهم به آنها معطوف شد ... دستگیره را پایین آوردم ... در باز شد ... وارد حجره شدم !
هنوز هم او معطر است . هرچند که نبوییدمش ولی قسم می خورم که ببویمش .
و اکنون بر من استغفار دیگری نیز واجب است
خدایا ببخش مرا که زیبایی هایت را ندیدم و در بوییدن او شریک قائل شدم .
- - - - -
در آداب بوییدن گل آمده است :
از امام صادق (ع) و در حدیث معتبر از پیامبر رحمت (ص) منقول است که هرگاه به گلی رسیدید ، او را ببویید و بر دیده ها بگذارید که آن از بهشت آمده است و همچنین مالک جهنی روایت نموده که گلی به حضرت صادق (ع) دادم ، ایشان گرفتند و بوییدند و بر هر دو دیده گذاشتند و سپس فرمودند : هر کس گلی را بگیرد و ببوید و بر دیده ها بگذارد و بگوید « اللهم صل علی محمد و آل محمد » هنوز گل را رها نکرده باشد که گناهانش آمرزیده شود .
حلیه المتقین / علامه مجلسی / فصل 12 در آداب بوییدن گل
ته نوشت : گل های زیادی را هنوز نبوییدم ، مدتی نیستم میروم که بجویم و ببویم و ...
نویسنده » محمدمعین صادقی راد » ساعت 2:59 عصر روز دوشنبه 90 دی 26
حسین حسین حسین حسین حسین ...
وجود من به ذکر حسین است
حیاتم
مماتم
بقائم
لقائم
همه و همه به ذکر حسین است .
وقتی رب پرسید الست بربکم؟!
بر زبان آوردم کربلا
تعجب نکن اگر حین نماز هم حسین می گویم
تعجب نکن اگر حین گناه هم حسین می گویم !
شرمنده ام اما اگر حسین بر لبانم نباشد ، عدمم
... و در عدم بهشت و جهنم بی معنا ست .
نویسنده » محمدمعین صادقی راد » ساعت 10:57 عصر روز شنبه 90 آذر 12