خاطره چیست؟
آیا تاکنون خاطرهای را برای کسی نقل کردهاید؟
آیا تا به حال احساس کردهاید که دوستتان خیلی بهتر از شما خاطراتش را نقل میکند؟
آیا آرزو کردهاید که بتوانید مثل او خاطرهای را که دوست دارید، برای دیگران بگویید یا بنویسید؟
آیا میدانید که او چطور به این خوبی خاطراتش را نقل میکند؟
برای خواندن این عناوین به ادامه مطلب بروید:
خاطره چیست ؟
فواید خاطره
ویژگی های ساختاری خاطره
فرآیند خاطره نویسی
زبان خاطره
انواع مختلف خاطره
نوع راوی خاطره
راهنمای عملی خاطره نویسی
شروع به کمک عبارت های کلیشه ای
تفاوت خاطره و گزارش
خاطره دفاع مقدس
پاسخ این سؤالها بسیار ساده است. او به این دلیل خوب خاطره میگوید که اولاً مفهوم خاطره را به عنوان یک نوشتة مستقل و با هویت که ویژگیهای مخصوصی دارد، فهمیده است؛ ثانیاً به اصول و قواعد خاطره گویی و خاطره نویسی، آگاهی و تسلط پیدا کرده است. لذا اولین قدم در یادگیری شیوة خاطره نویسی، شناختن مفهوم «خاطره» است.
شماکه قصد یادگیری خاطره نویسی را به صورت تخصصی و حرفهای دارید، خاطره را چگونه تعریف میکنید؟ تعریف خود را در کادر زیر بنویسید و سپس آن را با تعریفی که در صفحة بعد میخوانید، مقایسه کنید.
کارگاه 1
تعریف شما از خاطره چیست؟
خاطره در فرهنگهای لغت مختلف کمابیش به این صورت تعریف شده است: خاطره، یکی از انواع ادبی و شکلی از نوشتار است که نویسنده در آن، خاطرات خود؛ یعنی، صحنهها یا وقایعی را که در زندگیاش روی داده و در آنها نقش داشته یا شاهدشان بوده است، شرح میدهد.
خاطره نویسی یکی از عامترین و صمیمانهترین راهها برای انتقال حس به وسیلة نوشتن است و هر کس میتواند با رعایت اصولی ساده و قواعدی محدود، به سادهترین شکل، اتفاقات مهم زندگی خود را ثبت کند و خاطرات تلخ و شیرین زندگی همچون پیروزیها و شکستها، تجربیات تکرار ناشدنی، حوادث مهم و عواطف و حساسات را ماندگار کند.
به نظر شما آیا خاطره نویسی صرفاً به قصد تفنن و سرگرمی است؟ آیا ارزش خاطره فقط در یادآوری گذشته و لذت بردن یا ناراحت شدن از آن محدود میشود؟
کارگاه 2
به نظر شما نوشتن خاطره چه فایدههایی دارد؟
نوشتن خاطره فایدههای زیادی دارد که شما احتمالاً به چند مورد آن اشاره کردهاید. ما نیز تعدادی از این فواید را بر میشماریم.
1. ثبت بهترین لحظههای زندگی
احتمالاً برای شما پیش آمده است که به علت بیحوصلگی، فراموشی یا علل دیگر، برخی از حوادث مهم زندگیتان را ثبت نکردهاید و آنها را فقط به ذهن خود سپردهاید؛ بی خبر از این که ذهن ما به سبب اطلاعات تازهای که هر روز به آن میدهیم، به طور خودکار برخی از اطلاعات قبلی را پاک میکند. به همین دلیل بسیاری از این حوادث تلخ و شیرین را که میتواند منشأ آثار زیادی در زندگیمان باشد، از یاد میبریم. با نوشتن خاطرهها میتوان لحظههای تلخ و شیرین زندگی را ثبت کرد.
2. ثبت مسائل مهم اجتماعی برای آیندگان
خاطراتی که در هر دوره و زمان نوشته میشوند، میتوانند وضعیت فرهنگی، اجتماعی و … آن دوره را تا حدی برای آیندگان روشن سازند؛ چنانکه امروزه بسیاری از مسائل و وقایع سالهای گذشته، مانند انقلاب، جنگ و وضعیت اسرا، از روی خاطرات رزمندگان و آزادگان شناخته میشود.
3. بهرهگیری از تجربه
به وسیله خواندن هر خاطره میتوان از تجربیات نهفته در بطن آن استفاده کرد و آنها را در زندگی روزمره به کار گرفت. مثلاً اگر در خاطرهای خواندیم که رزمندهای ناآشنا با مین، به شیئی که در خاک بوده، دست زده و آن شیء منفجر شده است، دیگر هنگام بازدید از مناطق جنگی، به اشیای ناآشنا دست نمیزنیم.
4. افزایش قدرت دیدن و شنیدن
شخصی که تلاش میکند خاطره بنویسد، باید این توانایی را داشته باشد که بیشتر و دقیقتر از بقیه ببیند و بشنود تا بتواند خاطره را به گونهای بنویسد که مخاطب آن احساس کند که خود، در آن فضا قرار گرفته است.
خاطره نویسی علاوه بر ویژگیهای گفته شده، دارای این خاصیت فرعی نیز هست که به رشد، پیشرفت و افزایش توانایی انسان در نوشتن کمک میکند و از این نظر، نویسندة خاطره گامی به سوی نویسنده شدن برمیدارد.
ویژگیهای ساختاری خاطره
1. صمیمت زبان: یک خاطره باید طوری نوشته شده باشد که خواننده احساس کند نویسنده به آنچه مینویسد معتقد است و دروغ نمیگوید: همان طور که شما اتفاق مهمی را برای دوستتان تعریف میکنید و از هیچ محدودیتی در این تعریف رنج نمیبرید، بهتر است خاطره خود را نیز بیهیچ تکلفی و به گونهای صمیمانه، بر کاغذ بیاورید. اما این نکته را نیز در نظر داشته باشید که:
بیان صمیمی و نبود محدودیت، به معنی بی توجهی به قواعد نگارش، عفت کلام و حرمت قلم نیست.
• دربارة زبان و طریقة استفاده از آن در هر نوشتهای، در پایان مبحث ویژگیهای ساختاری بیشتر توضیح خواهیم داد.
2. نثر خودمانی: خاطره نویس، اجباری در رعایت کامل ارکان جمله ندارد و میتواند آنها را به صورت دلخواه و متناسب با نوع بیان به کار ببرد.
این نکته را نیز مورد توجه قرار دهید که خاطره نویس با توجه به تعریف زبان گفتاری و نوشتاری، بهتر است که از نوشتن کلمات به صورت شکسته پرهیز کند. برای مثال، به جای «خانه» ننویسد «خونه»، یا به جای «برویم» ننویسد «بریم».
3. برجستگی حوادث:
مهمترین ویژگی ساختاری خاطره، برجسته بودن و برجسته ساختن حوادث در خلق و نگارش خاطره است. به عبارت دیگر، معمولاً واقعهای را میتوانیم به عنوان خاطره مطرح سازیم که اولاً برایمان اتفاق افتاده باشد؛ ثانیاً در آن، حادثهای وجود داشته باشد و به قولی زیر بنای خاطره، تغییر در حالت تعادل و روزمرگی باشد، مثلاً اتفاقی نادر وجود داشته باشد که ممکن است فقط یک بار روی دهد.
کارگاه 3
از دو نوشتة زیر، کدام یک میتواند دستمایه نوشتن یک خاطره باشد؟
الف: من امروز صبح بیدار شدم، صبحانهام را خوردم، به مدرسه رفتم و بعد به خانه برگشتم.
ب: من امروز صبح بیدار شدم، صبحانه خوردم و خواستم به مدرسه بروم که دیدم کیفم گم شده است…
4. واقع گرایی: خاطره نویسی صورتی از نوشتن است که در آن، خیال پردازی و ذهنیت گرایی نقش اساسی ندارد و نویسنده فقط حادثهای واقعی را که برای او پیش آمده و در او اثر گذاشته است، بدون کم و کاست بیان میکند.
این ویژگی بدان معنا نیست که خاطره نویس نمیتواند ذهنیات خود را در خلال خاطره مطرح کند، بلکه مقصود این است که بهتر است خاطرهای خیالی و غیر واقعی ننویسد چرا که بدین ترتیب نوشتهاش بیشتر شبیه داستان خواهد بود تا خاطره.
کارگاه 4
دو مثال زیر را بخوانید و به سؤالات مطرح شده پاسخ دهید.
1- همدردی، همراهی
با سردی زوزه کشان خودش را به پنجره کلاس میزد که به جای شیشه با مقوا بسته شده بود و صدای تق تق مقوا، آرامش کلاس درس را درهم میریخت.
چراغ نفت سوز کلاس را که مدام بوی نفت میداد، کنار میز و نیمکت دانش آموزان بردم و از آنها خواستم تا هر کدامشان احساس سرما میکند، کنار چراغ بیاید و خودش را گرم کند. زهرا یکی از دانش آموزان کلاس که همیشه چهرة غمگین و گرفتهای داشت، در خود فرو رفته بود. با خود فکر کردم: شاید سردش شده باشد.
گفتم: «زهرا بیا کنار چراغ گرم شو.» زهرا آهسته از پشت میز بیرون آمد و کنار چراغ ایستاد.
از کتاب «لیلای من»، انتشارات مدرسه
2 - خیلی دوست داشتم که مقدار زیادی طلا داشته باشم. دوست داشتم که همه چیزم از طلا باشد و به این خاطر همیشه در فکر و خیالم طلا وجود داشت. آن روز توی کوچه قدم میزدم که پیرمرد کوچک اندامی را دیدم. پیرمرد نزدیک من آمد و گفت: «من یک جادوگرم و میخواهم تو را به بزرگترین آرزویت یعنی طلا برسانم. در ازای آن نیز تو از چیزهایی میخواهم که بعداً خواهم گفت. او این را گفت و در یک چشم به هم زدن غیبش زد.
قلبم بد جوری میزد. نفس عمیقی کشیدم. باورم نمیشد که این اتفاقات رویا و خیال نباشد….
برداشتی آزاد، ازکتاب «ماجراهای شاه میداس»، نوشتة لارین ریدبنکس
1. کدام یک از این دو مثال میتواند قسمتی از یک خاطره باشد؟
2. با توجه به این که در مثال یک ذهنگرایی وجود دارد (با خودم فکر کردم شاید سردش شده باشد) و در مثال دوم، هم ذهنگرایی و هم خیال پردازی، آیا میتوان گفت که هیچ کدام از این دو مثال، خاطره نیست؟
5. مشخص بودن زمان و مکان: در یک خاطره، به خصوص خاطرة تاریخی، بهتر است مکان و زمان مشخص باشد تا به این نحو، وضعیت اجتماعی آن دوره نیز تا حدی برای آیندگان روشن شود.
6. روانی و روشنی:نویسندة خاطره از آن جا که قصد ندارد فنون نگارشی و صنایع ادبی را در خاطرهاش نمایش دهد، بهتر است خاطره را به گونهای بنویسد که مخاطب به سادگی آن را بفهمد و در این مورد به زحمت نیفتد. او میتواند با ساده نوشتن و پرهیز از پیچاندن موضوع، خاطره را قابل فهمتر و اثر گذارتر نماید؛ حال آن که یک داستان نویس به سادگی میتواند داستانش را گنگ، مبهم و پیچیده بنویسد و حتی همین پیچیده نویسی سبب اعتبار یا زیبایی کار او شود.
7. داشتن ابتدا و انتها: نویسندة خاطره بهتر است که خاطراتش را از جایی مشخص که معمولاً شروع حادثة خاطره است، آغاز کند و هیچ یک از موضوعات مربوط به آن خاطره را از قلم نیندازد تا از به وجود آمدن سؤالهای متعدد در ذهن خواننده جلوگیری نماید یا پاسخ آنها را بدهد.
نویسنده همچنین نباید خاطره را بدون رسیدن به نقطة پایانی و انتهای عقلانی رها سازد، مگر آن که از این کار مقصود خاصی داشته باشد. همچنین ادامه ندادن بی مورد خاطره پس از پایان یافتن حادثة اصلی، به زیبایی آن خاطره کمک میکند.
8. خلاصه بودن: در مدت زمانی که حادثة اصلی یک خاطره اتفاق میافتد، ممکن است چندین حادثه فرعی دیگر نیز روی دهد.
ادامه دارد...